حمـــــــــــید همــــــــــراز

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

حمـــــــــــید همــــــــــراز

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

فرزندان برومند و غیور هزاره

 

تاریخ بشر پر از تحولات هست، تحولاتی که سرنوشت ملت را درگرگون ساخت، ظهور و غروب قدرتها، سلطنت ها، امپراطور ها و تمدن های بزرگ را برای ما بیان میکند. در این میان بعضی هاش خیلی برجسته و روشن هستند، تاریخ منبع تجارب و درس های بزرگ برا انسان ها بوده و هست.
سرزمینی که از قرن هیجده میلادی به اینطرف بنام افغانستان یاد میشود، درآن قومی بنام هزاره سکونت دارند. خصوصا در دوره ای که این منطقه بنام افغانستان یاد می شده است، مهیم ترین دوره برای این مردم بوده است، در این دوره تاریخی تقریبا چهار صد ساله، مهیم بیشتر از نگاه یک سیر نزولی و تحت ظلم، جور، باج دادن و کشت و کشتار، بی خانمانی و مجبور به آواره شدن و از سوی دیگر در مقاومت ها علیه این بلاها تعداد بی شمار از فرزندان مردم هزاره را خونش بطور وحشیانه ریختند...و تا که توانستند از نگاه سیاسی ضعیف، از نگاه اقتصادی فلج و از نگاه علمی سدراه آموزش تعلیم شدند. عبدالرحمان خان تقریبا 61 فیصد هزاره ها را کشتند که شبیه عملکرد هیتلر در برابر یهودی ها بود[براساس تاریخ، هیتلر 6 میلیون یهودی را در آتش سوزاند].
من اینجا نمیخواهم به رویش تاریخ نویسی علل، عوامل و سرانجام این دوره تاریخی را بیان کنم...، بلکه من بعنوان یکی از فرزندان یک طبقه مظلوم و محروم میخواهم به عموم مردم هزاره باالخصوص نسل جوان و با شعور مردمم چند کلام در میان بگذارم در باره آیینده ها.
با در نظرداشت گذشته تاریخ ما، نکته هایی را در نظر داشته باشیم: 


1. آموزش علم و دانش: ما باید کوشش کنیم تا بی بهره از گوهر علم و دانش بمانیم. طوریکه اکثر ما میدانیم، بدون تعلیم گذاره نمی شود. امروزه ها تحصیلات عالی بیشتر در نظر گرفته میشود تا تنها سواد یا دوره مکتب. کسانیکه فهمیده تر هستند باید که دوستا، قوما و قریبای خود را تشویق بکنند به روی آوردن به تعلیم و تربیه با بیان دلایل منطقی و قانع کننده. بدون تحصیلات در چنین قرنی نشانه ای از عقب ماندگی و جهالت هست و پیشرت ناممکن. 


2. عقاید، فرهنگ و اجتماع: این سه نکته خیلی باهم نزدیک و به هم پیوسته هستند، اینها نکته های خیلی اساسی و مهیم میان یک قوم و ملتی هست. میتوان گفت اینا دورنمای یک جامعه هستند، لذا برای بالا بردن سطح شعور، اصلاحات لازم، خیلی کار باید کرد تا یک جامعه بی همتا بوجود آورد.
عقاید، شامل دین، فلسفه و تاریخ وغیره می شود. فرهنگ و اجتماع، شامل رسم و رواج، هنر، زبان و ادبیات وغیره. 


3. اقتصاد: اقتصاد یکی از اصل های مهیم در ساختار و پیشرفت جامعه هست. ما باید کوشش کنیم تا با همدیگر در مسائل اقتصادی همکاری کنیم تا بیگانه ها – ما یک عادت داریم زیاد تحمل حرفهای از خودگی ها را نداریم، دوست نداریم کسی حرف تند بگوید چونکه تحملش نداریم.
ملت اسرائیل امروز یک از بزرگترین قدرت درجهان هست، گذشته تاریخی یهود را شاید خیلی ها ازش آگاهی داشته باشند که چه دورهای غلامی و بردگی را نکشیده اند، چه آوارگیهایی ندیده اند ولی امروز 99 فیصد یهودی ها دکترا هستند و بیش از 80 فیصد کشفیات را یهودی ها میکنند. امروز یهودی ها صاحب یک کشور مستقل هستند، و هر فرد یهودی برای بقای اسرائیل هر روز یک پول در صندوقی می انازند. ما هم باید از ملت ها یاد بگیریم. 


4. سیاست و شعور سیاسی: این نکته که از همه عیان هست، بحث ها و مسائل سیاسی یک از داغترین موضوعات در هرجا بوده و هست. گاه گاهی سیاست و دسگاه سیاسی، همه دار و ندار یک ملت بشمار میرود. ما باید که توجه خیلی زیاد به یک سیاست و یک شعور سالمتر و انسانی تر داشته باشیم، شعور سیاسی که با مردم و زیر دستان همدل و صادق باشد و در هرمیدان مدافع حقوق مردم باشد. 


5. اتحاد و هماهنگی: اتحاد و هماهنگی همواره یکی از مهیم ترین و اساسی ترین اصول بوده است.
منظور از بیان نکات فوق این نبود که کسی به اش آشنایی ندارد، آشنایی به اش پیدا بکند، بلکه این نکات مهیم و قابل تامل هستند. باید خیلی روی اینها کار کنیم تا قوی شویم. خصوصا کسانیکه خارج از مرز هستند...شانس خوبی بدست آورده اند، از محرومیت برآمده اند. شما ها باید به ملت محروم داخل مرز و سرزمینی گلگون از خون شهیدان تان، توجه خاصی داشته باشید.
 

کسی به نام: Invincible4Ever